داری میری حال این خونه دلگیره
زمینه – شب اول فاطمیه دوم 1400
داری میری حال این خونه دلگیره
میری ولی نمیگی علی میمیره
من که دلم بی تو از این شهر سیره
اگه بری سلامم بی جواب میشه
از غم تو دل حسنم آب میشه
دنیا سر زندگیمون خراب میشه
تو روبراه میشی عزیزم
باید هنوز باشی عزیزم
منتظره زینب ببینه
از بسترت پاشی عزیزم
... زهرا نرو امید حیدر ...
راه که میری توی دل من آشوبه
هر قدمت به سینه غم میکوبه
به سختی پا میشی میگی حالم خوبه
فضه که هست چرا میزنی جارو تو
یکمی کن فکر ورم بازوتو
سه ماهه که علی ندیده روتو
میلرزه زانوت راه که میری
روی موهاته رنگ پیری
پهلوتو حق داری ولی باز
چرا ازم روتو میگیری
... زهرا نرو امید حیدر ...
از رفتنت نگو چشام میباره
تابوت که نیست چاره ی دل بیچاره
هنوز تموم نشده کار گهواره
اشک حسن این شبا دیگه فرق داره
خیره نگات به خونِ در و دیواره
دستای تو میگه که چشمات تاره
زخمت دهن وا کرده بازم
نشستی و شکست نمازم
مرهم نداره زخم سینت
دارم میسوزم و میسازم
... زهرا نرو امید حیدر ...
شاعر : محمدجواد حیدری