من همون بچه ایم که رو شونۀ باباش سینه میزد
شور – شب اول فاطمیه دوم 1400
هیئت بین الحرمین طهران
من همون بچه ایم
که روو شونه ی باباش سینه میزد برای تو
همونی که دلخوشیش
بود فقط باشه میون دسته ی عزای تو
با یه پرچم کوچیک
همیشه میومده توو جمع نوکرای تو
ولی حالا که میبینی
دیگه اون بچه بزرگ شد و برات نوحه خونه
هم بزرگ شد ، هم پدر شد
حالا بچشو توو روضه هات کنارش میشونه
من عاشق شدم که بگم فقط خودت معشوق منی
شور سینه زنی هامی ذوق منی ، معشوق منی
تو شاهم شدی که بگی من واست هستم سرپناه
کی بجز من واست میشه تکیه گاه ، هستم سرپناه
... ای جونم حسین ، از ته دل واست میخونم حسین ...
من همون بچه ایم
که روو شونه هام میذاشت حرز شما رو مادرم
دست توو موهام میکشید
هی میگفت بهت میاد پیرهن سیاهت پسرم
آرزوش بوده و هست
یه سفر بریم با همدیگه زیارت تا حرم
ولی حالا که میبینی
حسرت زیارتت مونده توو دل چند سالیه
همه رفتند من جا موندم
هر کی رفت بهم میگفت کرب و بلا جات خالیه
این رسمش نبود همتی کن بازم در روم وا بشه
بین خوبات آقا این بد جا بشه ، در روم وا بشه
قربونت برم تو که خوبی خوبی توو ذات توئه
به گدا بخشیدن عادات توئه ، توو ذات توئه
... ای جونم حسین ، از ته دل واست میخونم حسین ...
شاعر : امیرحسین آقانیا