یه دنیا غم و درد تو سینته مادر
زمینه – شب سوم فاطمیه دوم 1400
یه دنیا غم و درد تو سینته مادر
سه ماهه که حالت شده چه رنج آور
بستی چِش کم سوتو
میگیری ازم روتو
تا میبینی تابوتو
چرا تو میخندی
از وقتی که پشت در
افتادی شدی مضطر
بار سفرو مادر
تو داری میبندی
دلگیره آسمون ، وای از دست خزون
انداخته بینمون فاصله ای مادر
... آه ای مادر مرو (3) آه ای مادر ...
میدونم که از درد شبا تو بیداری
پُر از زخمی اما به روت نمیاری
خون میریزه از پهلوت
وای از ورم بازوت
تو کوچه شکست ابروت
حسن بهم گفته
بی تو مثه زندونه
حال و روز این خونه
مومو نزدی شونه
ببین شد آشفته
خواب دیدم بهتری ، سخته بی مادری
میمیری و دختری میمونه بی یاور
... آه ای مادر مرو (3) آه ای مادر ...
میخونی نشسته نمازتو مادر
نمیتونی حتی بلند شی از بستر
خورده ترک آیینه
این غصه چه سنگینه
بابام داره میبینه
چقدر شدی لاغر
اینجوری که معلومه
عمر تو لب بومه
پاشو بی تو مظلومه
بابام توی این شهر
وا کن چشماتو پس ، افتادی از نفس
دنیا واست قفس شده تو این روزا
... آه ای مادر مرو (3) آه ای مادر ...