کابوس هر شب منه ، مغیره با ما دشمنه
سنگین – شب پنجم فاطمیه دوم 1400
کابوس هر شب منه
مغیره با ما دشمنه
جلو چشای من زدت
دستش الهی بشکنه
صورت نیلی رو مگه یادم میره
صدای سیلی رو مگه یادم میره
قدم کوتاه تر از تو بود ای وای مادر
صورت تو شده کبود ای وای مادر
ای مادر جوون من
مادر قد کمون من
مگه قرار نشد دیگه
جایی نری بدون من
بی همسفر سفر نکن
بابارو تنهاتر نکن
... وای مادرم ، وای مادرم ...
چشام یه کاسه خون شده
بهارمون خزون شده
چشم علی رو دور دیده
مغیره پهلوون شده
این خونه بعد تو منو میرنجونه
هنوز روی میخای در ردِ خونه
آتیش به جون در که شد گفتم با در
مادر و بچه رو با هم میسوزونه
آتیش زبونه میکشید
مسمار به استخون رسید
آتیش زبونه میکشید
شعله به چادرت رسید
از زخم پهلوت رو زمین
قطره های خون میچکید
ای همسفر سفر نکن
علی رو تنهاتر نکن
... وای مادرم ، وای مادرم ...
وصیتای آخره
حرفای مادر دختره
این رازِ بین ما دوتاست
کسی ندونه بهتره
سه تا کفن یه پیرهن اینجاست زینب
من و حسن یکی واسه باباست زینب
حسین کفن نداره و توی گودال
سر همین پیرهن هم دعواست زینب
اون روزی که حسینِ من
سری نداره روی تن
میتونی پیداش بکنی
به کمک این پیرهن
واست بمیره مادرت
رو نیزه ها نره سرت
کشته ی بی کفن حسین
صد پاره پاره تن حسین
... حسین غریب مادره ...
... مظلوم حسین ، مظلوم حسین ...
شاعر : محمد کامکار