سلام ای بانو هستیِ ماهایی
شور – شب سوم وفات حضرت اُم البنین (س) 1400
سلام ای بانو هستیِ ماهایی
تو بعد از زهرا هستیِ مولایی
همین بس باشه تو مقامت بی بی
تو اُم البنین مادر سقایی
با اسم زیبات ما سرفرازیم
بزودی واست حرم میسازیم
اُم الاَباالفضل در اصل بوده دعای خیرت
که من تو دنیا عقبا یاری ندارم غیرت
تو گوش سقا هرجا اسم حسین میخوندی
قنداقه ی سقارو دور حسین گردوندی
... مادر جان یا اُم البنین ...
اگر که زهرا مادر ساداته
ولی بی بی باز دلا خاطرخواته
شما هم هستی مادر اونی که
میون روضه نوکر سقاته
خون شماست تو جان اباالفضل
هر ضربات طوفان اباالفضل
جذبه ی چشماش صدتا مرحبو میزنه زمین
رقیه میگه جانم به تو عموی نازنین
حصن حصینی سقا برا عقیلة العرب
زاده ی حیدر محشر تو هستی فاطمی نسب
... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ...
تویی همراه وقت و بی وقتیمو
تو آسون کردی لحظه ی سختیمو
خوشم چون مستم با نوای روضه
همه میدونن راز خوشبختیمو
حسین جانم جان سنه قوربان
اَباالرقیه ذبیح العطشان
سختی نداره کار گدای این شاهنشاه
تا تورو دارم یارم دیگه نمیشم گمراه
جان نبی تو بی تو نمیشناسم راه از راه
وِرد زبونم جونم حسین اباعبدالله
... اربابم یا حسین ، اربابم یا حسین ...
شاعر : هاشم محمدی آرا