باز بارون داره میباره آسمون
سورد – ولادت حضرت مهدی (عج) 1398
باز بارون داره میباره آسمون
گل از گلِ زمین زمون زده جوونه
باز امشب دلم مست و خرابه و
پی جام و شرابه و غرق جنونه
دوباره وقت شادی و وقت غزل خونی شده
دوباره غم و غصه ها اسیر و زندونی شده
کوچه به کوچه جنتو ملائکه ریسه زدند
دوباره از عرش خدا تا قم چراغونی شده
یالا پس دستاتو بیار بالا
که جشن آقامون صاحب زمونه
امشب بیخیال همه عشقا
که دل هواش هوای جمکرونه
ناز قدماش چاووشی بخون
شده تولد صاحب الزمون
جبریله که مست روی ماهشه
بابا محو نگاهشه وقتی میخنده
هر کیو دیدن از عرش داره میاد
میره یه کنج گهوارش دخیل میبنده
اومده اربابی که تا خنده رو لبهاش میشینه
خدا الفبای بهشتو از دو چشماش میچینه
کرامتش امام حسن وقارش هم که فاطمی
هیبتش هم جمع علی و یل اُم البنینه
یالا پس بگو بابا ایول الله
مستی کن دلو دلبر رسیده
جوری بزن دست که بگن انگار
کف دو دستشو حنا کشیده
ناز قدماش چاووشی بخون
شده تولد صاحب الزمون
نزدیکه برسه فصل همدلی
بیاد اون که یه عالمی خاطرخواه داره
کاش باشیم تا جونمون بشه فداش
بیاد رو چشم نوکراش پاشو بذاره
بیاد و تو این شب ظلمت سریع کنه بپا
بکاره تو کویر دنیا بذری از عدل خدا
ببنده ذوالفقار و سربند ابوفاضلشو
یه بین الحرمین بسازه از بقیع تا کربلا
یالا پس ناز قدم آقا
چرا برا فرج زبون نگیریم
ان شاءالله که یه روزی این جشنو
میون جنت البقیع بگیریم
ناز قدماش چاووشی بخون
شده تولد صاحب الزمون