کنج این دخمه تنهام آه آه آه
زمینه – شب سوم شهادت امام موسی بن جعفر (ع) 1400
کنج این دخمه تنهام آه آه آه
میسوزه ساق پاهام آه آه آه
یه عمره کنج این زندون منو غریب گیر آوردن
مثل کبوتری بی جون منو غریب گیر آوردن
روزا همش روزه دارم منو غریب گیر آوردن
سیلیه وقت افطارم منو غریب گیر آوردن
شبا دلم داره نوا
با اشک میگم آه رضا
... رضا رضا ، آه رضا ...
******* هم یه دنیا درده آه آه آه
زندانبان خیلی نامرده آه آه آه
یجوری دست منو بسته نمیتونم قنوت بگیرم
یجوری پاهامو شکسته که ای دعامو زود بمیرم
با گریه گفتم بزن اما چیزی نگو به مادر من
آه بی حیا دیگه بسه نخند به اشکای تر من
ببین غمین و مضطرم
چیزی نگو به مادرم
... جوان ننه ، کمان ننه ...
روزا من خرابه حالم آه آه آه
شبها گریون سه سالم آه آه آه
آخه جلوم میندازه یه تکه نون و خرمایی
الهی که براش بمیرم سیلیش زدن جای لالایی
منم یه دختر دارم ولی النگوشو نبردن
جلوی چشم دختر من سر بریده نیاوردن
با اشک میگفت بابا حسین
بابای سر جدا حسین
... حسین حسین ، آه حسین ...
اصلاح شده ی قسمت *** (ستاره دار) را اطلاع دهید.