یا مولی الموحدین ، یا امیرالمومنین
واحد – شب 23 رمضان المبارک 1401
هیئت بین الحرمین طهران
یا مولی الموحدین
یا امیرالمومنین
ای لنگر زمین
علی یا علی
قدر و یاسین و فلق
ممسوسٌ فی ذات حق
برتر زِ هرچه خلق
علی یا علی
یا قاهرالعدو ، یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
صد مُرده زنده میشود از ذکر بوتراب
این اسم اعظم است به جهان کرده انقلاب
...علی یا علی ، علی یا علی ...
شاهنشاهِ لوکشف
ای سلطان نجف
تویی مقصود و هدف
علی یا علی
مولانا اَباالحسن
کرار صف شکن
مافوق هر سخن
علی یا علی
ای صادره نخست مخلوق اولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
ای آفرینش دو جهان در نظام تو
ای ماورای حد تصور مقام تو
...علی یا علی ، علی یا علی ...
چه بگویم زِ کرامات عجیبش
نبُوَد هیچ کسی از نظر فضل و مقامات رقیبش
نه به علم و نه به حلم و نه وقار و نه شجاعت
که شود لشکر دشمن همه ترسان و فراری زِ نهیبش
چه زمانها شده عیسی و دمیده
به تن جانِ جهان جان زِ خَم تیغ مهیبش
چه مکانها شده موسی و نشانده به مذلت
همه ی قدرت پوشالی دشمن همه جادو و فریبش
بشود هر که گدای درِ درگاه علی
گشته خداییِ سماوات نصیبش
به خدا سوی جهنم نرود هر که بُوَد
حضرت حیدر شَه یکتا و حبیبش
بُوَد اندر دل هر کس غم عشقش
چه نیازی به شفا و به دوا و به طبیبش
و خدا خلق نکرده به خدا دوزخ خود را مگر آنکه
بکند پُر شکمش را زِ عدوی علی و آل کریمش
و کسی که شده منکر به جهالت
و به عمداً شرف شمس ولا را
من همین قدر بگویم به خداوند اگر هر که شود
منکر حیدر شده منکر به ضرر ذات خدا را
...علی یا علی ، علی یا علی ...
تو نگو حضرت حیدر که بگو یار نبی نفس پیمبر
که بگو صاحب بر حق لوای نبوی در صف محشر
که بگو شاه جنان ساقی کوثر ، که بگو ظاهر و باطن
که بگو اول و آخر ، که بگو حقِ عیان نور منور
که بگو شمس هدایتگر انور ، که بگو آیه ی تطهیر مطهر
که بگو شاه دو عالم ، که بگو سید و سرور
که بگو حق تجلی شده ی محض مصور
که بگو منبع ایمان ، که بگو ناطق قرآن
که بگو قاسط دردانه ی میزان
که بگو مرکز و محور
که بگو عشق خدا حضرت داور
که بگو عزت سرمد
که بگو قوت قلب و دل احمد
که بگو بر سر تاج نبوی زینت و زیور
که بگو مرد جگردار خطر شیر دلاور
که بگو سید جنگاور برتر
که بگو یک تنه لشکر
نفسی پشت به دشمن به خداوند نکرده
و به اخلاص گرفته به کف دست خودش جان و تن و سر
که بگو هر که نداده به ولایش دل خود را شده کافر
نشود مدح علی گفت که هرگز نشود درکِ مقامش
به خیال و به تصور و به باور
نَه علی بلکه بُوَد سر زِ سر هر سه خلیفه
به خداوند همان گرد و غباری که بُود
زیر کف کفش غبارآلود قنبر
نرود سوی تباهی ، نرود سوی ضلالت
برود هر که ره نور هُدی را
...علی یا علی ، علی یا علی ...
شاعر : مطرود