نه که روضه هات خود سامرات گریه داره
زمینه – شهادت امام حسن عسکری (ع) 1400
نه که روضه هات خود سامرات گریه داره
غم تو نگات بارون چشات گریه داره
خشکیِ لبات لرزش صدات گریه داره
کاری کرده با بدنت زهر آقا که داره میلرزه دست و پات
داره دونه دونه میریزه به روی گونه بارونِ این اشکات
بمیرم که کنار مهدی سینه ی خستت به خس خس افتاده
داره میبینه پسرت که میلرزه ظرف آب به روی دستات
توی غم و بیقراری ، خوبه یه پسر که داری
دم آخری روی پاش داری سرتو میذاری
... مظلوم امام عسکری ، مسموم امام عسکری ...
نه که نوکرت دل مادرت روضه خونه
بالای سرت گل مضطرت روضه خونه
دم آخرت چشای ترت روضه خونه
در گلستان سامرا یاد غنچه های خرابه می افتاد
طعم زندان دلیل این شد که یاد زندان کوفه می افتاد
با لب خشک و داغ عطشانش یاد سوسوی اختران میکرد
ظرف آب و صدای دندونش یاد اون چوب خیزران می افتاد
چشای ترش میسوزه ، داره جگرش میسوزه
تا که نفسش میگیره دل پسرش میسوزه
... مظلوم امام عسکری ، مسموم امام عسکری ...
دم آخره که میخواد بره غم نداره
نه تو فکر خلخال دختره غم نداره
نه تو فکر معجر خواهره غم نداره
بمیرم واسه اون امامی که نیزه ای روی حنجرش میخورد
دست سنگین زجر و خولی به صورت ناز دخترش میخورد
توی اون مجلسی که با چوب خیزران میزدن به دندونش
ظاهراً چوب رو لبش اما به قلب مجروح خواهرش میخورد
الهی که خواهر اینجور برادرشو نبینه
نبینه یکی با چکمه روی سینه میشینه
... مظلوم امام عسکری ، مسموم امام عسکری ...