آسمون دلت بیقراره ، صحن چشمات ستاره ستاره
سنگین – شب عاشورای محرم الحرام 1390
سنگین – شب عاشورای محرم الحرام 1391
آسمون دلت بیقراره
صحن چشمات ستاره ستاره
غم میباره ، غم میباره
برو ای مسافر ای غریب کربلایی عزیز خواهر
باشه بازم کنار میام با درد جدایی عزیز خواهر
یاد من باش اگه هم به روی نیزه هایی عزیز خواهر
تشنه ی نینوایی ذبیحاً بِلقفایی عزیز خواهر
میری از پیش من ، با من حرفی بزن
بگیر این پیرهن تا بپوشی به تن
اینو داده مادرم جای کفن
... سالار زینب ، سالار زینب ...
یک طرف صوت دلجوی قرآن
یک طرف غرقِ در قحط ایمان
وای حسین جان ، وای حسین جان
نیزه و گرز و شمشیر و تیغ و تیر آوردن غریب مادر
مارو تو کویرِ غم غریبه گیر آوردن غریب مادر
حرمله برای طفل نخورده شیر آوردن غریب مادر
واسه روز اسیری غل و زنجیر آوردن غریب مادر
نرو یوسف به چاه ، چاه نه که قتلگاه
به غریبیِ من یا اَخا کن نگاه
میخوان آتیش بزنن به خیمه گاه
... سالار زینب ، سالار زینب ...
بوی خون بر مشامم رسیده
داری حرف از گلوی بریده
نور دیده ، نور دیده
ذوالجناح چه خونین سر و یال میشه بمیرم مظلوم برادر
تن تو زیر نیزه ها چال میشه بمیرم مظلوم برادر
زیر سم پیکر تو پامال میشه بمیرم مظلوم برادر
وسط سینه ی تو گودال میشه بمیرم مظلوم برادر
سرت از تن جدا ، به سر نیزه ها
بدنت روی خاک ، خاک دشت بلا
کی دیده سلطانو زیر دست و پا
... سالار زینب ، سالار زینب ...