میخوام نگاهت کنم باز ولی نمیتونم آقا
زمینه – شب چهارم محرم الحرام 1401
میخوام نگاهت کنم باز ولی نمیتونم آقا
ببخش منو یَابنَ زهرا حُر پشیمونم آقا
منو حلالم کن آقا اگه دلت رو شکستم
منو حلال کن که راهِ آبو به رو خیمه بستم
اشتباه من و خطای من و محبت تو
دست به دامن تو میشم به امید رحمت تو
سر به زیر اومدم با پای خودم منو بپذیر
اَلسَّلامُ علیک امیری حسین و نعم الامیر
... اِغفرلی یا حسین ، اِغفرلی یا حسین ...
گفتی بهم اِرفَع رأسَک چقدر خجالت کشیدم
خجالت از گریه های طفل سه سالت کشیدم
خجالت از روی زینب ، خجالت از روی زهرا
توبمو از من قبول کن تورو به پهلوی زهرا
من عوض شده ی یه گوشه ی نیم نگاتم حسین
لطف فاطمه بود که دادی منو نجاتم حسین
ای پناه دلم قرار دلم امیرم حسین
تو اجازه بده میخوام که برات بمیرم حسین
... اِغفرلی یا حسین ، اِغفرلی یا حسین ...
تقصیر من شد همین که سکینه تشنه ی آبه
چند شبه شیش ماهه ی تو نشد که راحت بخوابه
تقصیر من بود که زینب اینجا بیابون نشینه
رقیه چند شبه خوابِ سر بُریده میبینه
کاش به جای سرت سرِ منو از قفا بزنن
جای سینه ی تو به سینه ی من عصا بزنن
آخ بمیرم حسین که حرمله خیلی بد دهنه
کاش به جای تو با سه شعبه به قلب من بزنه
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
ببین برای تو داداش دوتا کبوتر آوردم
دوتا جوون دوتا مثل علی اکبر آوردم
تموم دارائیِ من همین دوتا نو بهاره
ببین که از چهره هاشون شوق شهادت میباره
با کفن اومدن که قربونیِ منای تو شَن
اومدن که به جای مادرشون فدای تو شَن
با امید اومدن نذاری که نااُمید شَن حسین
من دعا میکنم که توو بغلت شهید شَن حسین
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
بده اجازه عزیزم بین سپاه تو باشن
بده اجازه که میخوان شهید راه تو باشن
ناله زدی از غریبی تا که شنیدم صداتو
با دستای من حسین جان کفن پوشیدن براتو
من میخوام پسرام نبینن حسین کتک زدنو
توی شام بلا طنابِ به دور دست منو
من میخوام که برن میدونی خودت برادر من
دست درازی میشه توو بزم حرام برادر من
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
شاعر : محمد امین حق پناه