یل دریا دل ، یا ابوفاضل
واحد ، تک – شب تاسوعای محرم الحرام 1401
یل دریا دل ، یا ابوفاضل
گیره قلبم به گیسوی علمدار
نفسم عشقم ، جهت قبلم
تقریباً سمت ابروی علمدار
چقدر شیرین سخن ، داداش حقیقتاً
بیخود نیست که میگن قمر قمر قمر
تا شمشیر میزنه ، شبیه حسنه
اصن ماه منه قمر قمر قمر
میگه یا الله چه جیگر داره
تیغی که ارث از حیدر داره
کاری کرده اِبن سعد بگه
لطفاً عباس دست برداره
... ابوفاضل یا اباالفضل ...
زور بازوشو ، خم ابروشو
خود ارباب جلوش غرق تماشاست
میزنه لبخند ، با همین ترفند
عاقلو دیوونش میکنه عباس
تورو نمیدونم ، من الآن علقمم
دارم داد میزنم قمر قمر قمر
خمار ساقی اَم ، یا اَیُّهاالعزیز
بازم برام بریز قمر قمر قمر
قمری اَم ماه رو زمینی
بَه چه علمدار مَه جبینی
ادب تو زبون زد شده
دست پرورده ی اُم البنینی
... ابوفاضل یا اباالفضل ...
طبع من گُل کرد ، شاعرت هول کرد
نمیدونه دیگه چی بنویسه
قلم و ترسش ، عرقِ شرمش
میریزه روی دفترم که خیسه
عسل میریزه از لبات حرف میزنی
تو دنیای منی قمر قمر قمر
هم آقایی خودت هم آقازاده ای
تو فوق العاده ای قمر قمر قمر
نَسَب اَندر نَسَب غلامم
مست مست مستِ آقامم
اگه باده از کسی جز تو
خوردم آقاجون باشه حرامم
... ابوفاضل یا اباالفضل ...
شاعر : محمدرضا محمدزاده