عقل و هوش همه ی خلق شده حیرانت
شعرخوانی – شب 29 صفرالمظفر 1394
هیئت بین الحرمین طهران
عقل و هوش همه ی خلق شده حیرانت
به فدای تو و توحیدِ تو و عرفانت
آن قدر عاشقِ تو هست خدایت آقا
که به قرآن خودش خورد قسم بر جانت
دم به دم مکتبِ تو حرف جدیدی دارد
همه ی علم خلاصه شده در قرآنت
مُرده را گوشه نگاهِ تو مسیحا سازد
کرده دیوانه مرا معجزه ی چشمانت
دشمنت هم زِ تو جز رحمت و ایثار ندید
خوش بحال دل آنکس که شد از یارانت
در سماوات و زمین و ملک و جن و بشر
ما ندیدیم کسی را زِ شما خاکی تر
تو همه دلخوشیِ روز و شب دنیایی
همه هستند غلام و تو فقط آقایی
پرچم هیچکس اندازه ی تو بالا نیست
محشری بی مثلی معجزه ای غوغایی
کار ما هست فقط عشق به تو ورزیدن
کارِ تو هست فقط دلبری و لیلایی
چه مقامی به تو داده است خدایت آقا
دلخوشیِ علی و زندگیِ زهرایی
چه قدر عشق میان تو و زهرایت بود
تو شدی فاطمی و فاطمه شد بابایی
رفتی و قامت زهرای جوان تو خمید
نود و پنج شب از درد به خود میپیچید
با تو شد روزتر از روز، شب غربت ما
شده نابود غم بی کسی و غربت ما
مثل هر کس که کسی هست میان عالم
شد گدایی درِ خانه ی تو عادت ما
ما نبودیم اگر که تو نبودی آقا
هست زیر سر تو آمدن و خلقت ما
سنگ خوردی تو که ما خدعه ی شیطان خوردیم
خون دل خوردنِ تو گشت همه ثروت ما
گوشه ی کوچکی از چشمه ی لطفت این است
نوکریِ تو و اولاد تو شد قسمت ما
ما مسلمان شده ی دختر و داماد توایم
نسل در نسل همه آدم اولاد توایم
تو آفتابی و انوار آفتاب علیست
کتاب سِری و اسرار این کتاب علیست
قرار شد همه عقد برادری خوانند
برای سهم شما حُسن انتخاب علیست
اگر تو خضر رهی مرتضاست موسایت
اگر تو آب بقایی بقای آب علیست
اگر سوال کنند از تو حضرت حق کیست
قسم به ذات تو محکم ترین جواب علیست
برای فخر تو این بس یگانه دامادت
جناب حضرت حیدر ابوتراب علیست
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
شاعر بند اول تا سوم : محمد حسین رحیمیان
شاعر بند چهارم : علی اکبر لطیفیان