خواهر خمیده قامت ، بعد این همه جسارت
سنگین – شب 23 صفرالمظفر 1392
خواهر خمیده قامت
بعد این همه جسارت
باز به کربلا رسیده
اومده برا زیارت
خسته از روزای شومه
طاقتش دیگه تمومه
با صدای خسته میگه
قبر داداشم کدومه
جایی که تموم هستیمو گرفت همین زمینه
اینجا پای ناقه از اشکای من به گِل میشینه
اکبرم کجایی عمه دیگه پاش رمق نداره
خشکه لبهام عمو عباسو بگو که آب بیاره
... امان ای دل، امان ای دل، امان ای دل، ای دل ...
سنگ قبر نیمه کاره
سایه بون چرا نداره
اگه خیسه خاک قبرت
آسمون نیست که میباره
تو صدا زدی شنیدم
دست و پا زدی میدیدم
رفته بودم آب بیارم
ولی حیف که دیر رسیدم
خواهرو ببخش اگه اینجا تورو تنها گذاشتم
خودت هم دید چطور میزدنم چاره نداشتم
خواهرو ببخش اگه دخترِ تو همراه من نیست
توی ویرونه سوزوندن دلشو گناه من نیست
... امان ای دل، امان ای دل، امان ای دل، ای دل ...
یا حسین غریب مادر
پاشو برگشتم برادر
سیر ندیدمت بلند شو
داره از دست میره خواهر
تا رو نیزه ها سر اومد
صدای یه دختر اومد
ای برادر کن حلالم
دستش از دستم در اومد
پاشو که رباب بهونه ی تو و اصغر گرفته
نیستی که ببینی لالائیاشو از سر گرفته
لالایی بخواب گلم تا مادرِ تو باشه راضی
طفلکی بچم روی نیزه داره میکنه بازی
لالا لالا گل پونه ، لالایی ای غنچه ی یاس
بلکه واسه غسل تو آب بیاره عمو جون عباس
... امان ای دل، امان ای دل، امان ای دل، ای دل ...