زمین ولوله و عرش هیاهو
سرود – میلاد امام علی بن موسی الرضا (س) 1401
زمین ولوله و عرش هیاهو ، زده هستی تماماً به تو زانو
و ملک محضرتان سجده کنان طاق دو ابرو ، اَلا ضامن آهو
تویی آنکه خدا قبل خلائق به ندا گفت ، همه جا گفت
که منم راضیِ اعلاء و تو را نام رضا گفت ، و چنین گفت به ذرات
که هوالحق و هوالحی و هوالحضرت سادات ، جهان بات همه مات
و تویی دلبر حیدر ، پسر حضرت زهرا ، شهنشاه دو دنیا
و منم عبد غلامان تو ای حضرت والا
گداییِ شما آمده ام یوسف موسی ، اَلا اهل خراسان
بدانید غبارش به من و مادر من لطف و عطا داد ، محلی به گدا داد
و همین بس که مرا تا دم این پنجره جا داد
و منه بی سر و پا را به خدا او سر و پا داد
و دم پنجره فولاد شفا داد
که همین بهر طویلم بشود کشف و شهودی
و از این پس بشود سبک فقط سبک سرودی
پَر گرفتن تا حرم همه رویامه 3
باشه سایت رو سرم همه رویامه 3
یه آهویی اومده که مهمونته آقا
ضمانتی کن برم تو این شبا کربلا
من همون گدای سابقم
تو مایه ی عزت منی
من ریزه خور خوان کرم
تو ولیِ نعمت منی
... یا حضرت سلطان مددی ...
همه ی ایل و تبارم به فدایش ، به ایوان طلایش
و همان حال که طفلم به بَرَم بود ، سرازیر فقط اشک ترم بود
چنین عرض نمودم به صحن آمده ام از بَلَدی دور
به زحمت شده خرج سفرم جور
نگاهی به دلم کن برود خستگیِ راه ، به لب دارم از این آه
چنان سوسوی شمعی به لبم زمزمه کردم آمدم ای شاه
و گفتم به فدایت همه ی بود و نبودم ، به آن حال سجودم
و قلم بود که اینجا دگر افتاد ، به سر افتاد
که همین بهر طویلم بشود کشف و شهودی
و از این پس بشود سبک فقط سبک سرودی
با درِ باب الجواد خیلی مأنوسم 3
دست رو سینه میذارم درو میبوسم 3
میده بِمون عیدی رو آقا ثامن الحجج
باشیم همه نوکرا انشاءالله روز فرج
کاش بزودیا آقام بیاد
کاش از حرم امام رضا
تو یک شب جمعه راهی شیم
با مهدی بریم به کربلا
... یا حضرت سلطان مددی ...