امشب به دامن من خورشید آرمیده
زمینه – شب سوم محرم الحرام 1390
امشب به دامن من خورشید آرمیده
یا ماه آسمان ها بر کلبه ام دمیده
دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست
کس روی دست دختر رأس پدر ندیده
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
از دل چراغ گیرم ، از اشک گل فشانم
از زلف مُشک گیرم ، بابا زِ ره رسیده
از بس که چون بزرگان بار فراق بردم
در سن خردسالی سرو قدم خمیده
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
بابا چه شد که امشب با سر به ما زدی سر
جسمت کدام نقطه در خاک و خون تپیده
هم کتف من سیاه است ، هم روی من کبود است
هم فرق من شکسته ، هم گوش من دریده
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
از بس پیاده رفتم پایم زِ راه مانده
از بس گرسنه خفتم رنگم زِ رخ پریده
تو رفع تشنگی کن از اشک دیده ی من
من بوسه میسِتانم از حنجر بریده
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست
کس روی دست دختر رأس پدر ندیده
انگشت های عمه بگرفته نقش گل زر
از بس نشسته و خار از پای من کشیده
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...