چشام مثه ابر بهاره ، میگن که زهر عطش میاره
زمینه – شب دوم شهادت امام جعفر صادق (ع) 1402
هیئت چهارده معصوم شهر ری
چشام مثه ابر بهاره
میگن که زهر عطش میاره
دنیا به ما وفا نکرده
من راضیم عیبی نداره
شبیه ابر آسمونم
قدم شکسته و کمونم
سنی ازم گذشته دیگه
مثه بهارِ بی خزونم
شبونه ریختن درِ خونم
انگار ن انگار پیرمردم
دستامو بستن توی کوچه
دنیا شده باعث دردم
رو دستامه رد طناب
تو چشمامه یه موج آب
حرفای بد خیلی بهم زد
همین منو میده عذاب
... مظلوم امام صادق ، غریب امام صادق ...
آتیش آوردن در خونم
ندادن حتی بهم امونم
به یاد پهلوی شکسته
میخوام یه کم روضه بخونم
انگار که رسمه تو مدینه
شکستن جناغ سینه
هر کسی که عشق علی داشت
حق نداره خوشی ببینه
شکسته شد غرور حیدر
با ضربه ی غلاف و مسمار
بستر خالی رو ببینه
یا خونِ روی در و دیوار
رفتی و بعد تو دیگه
شده علی خونه خراب
واسه حسینِ تو میذاشت
زینب شبا یه کاسه آب
... مظلوم امام صادق ، غریب امام صادق ...
درسته بهت شده جسارت
کردن به تو خیلی اهانت
اما از اهل بیتت آقا
کسی نرفته به اسارت
هرچی غمه مال حسینه
همون حسین که نور عینه
تو قتلگاه چقدر شلوغه
از بس صدا شیون و شِینه
نشسته شمر به روی سینه
حق بده خواهرت غمینه
خودت ببین برادر من
میخنده گریه مو میبینه
به اسباشونم دادی آب
با نیزه بهت دادن جواب
تو از همه تشنه تری که
دیگه نگیم من و رباب
... حسین حسین مظلوم ...
شاعر : علیرضا عیدی