منم مست از مِی ساقی ، همه فانی هو الباقی
شور – جلسه هفتگی 1402/02/27
منم مست از مِی ساقی
همه فانی هو الباقی
نجف رفتم فقط گفتم
چه ایوانی عجب طاقی
شدم حیرون
همین که توی نجف شدم مهمون
میدیدم بهشتو توو نم بارون
کُلام افتاد
همین که چشام به صحن شاه افتاد
چه اشکی رو گونه هام به راه افتاد
... علی مولا ، علی مولا مولا ...
به یک لشکر شده غالب
زده بر پیکر غاصب
اَشِداءُ علی الکفار
علی بن ابی طالب
چه طوفانی
بپا کرده باز علی به یک آنی
میمونه برا همه پشیمانی
قدم میزد
علی سرنوشتو باز رقم میزد
رو اسم یلانشون قلم میزد
... علی مولا ، علی مولا مولا ...
درِ قلعه زمین خورده
نبردا رو علی برده
میتازه حیدرو دشمن
تا سر برگردونه مُرده
چه بازویی
میچرخونه ذوالفقارو هر سویی
میخواد برگرده عدو با چه رویی
همه بی سر
ندا میده جبرئیل بزن حیدر
برا احمده فقط علی یاور
... علی مولا ، علی مولا مولا ...
شاعر : علی علی بیگی