چون کویر تشنه ای محتاج بارانیم ما
مدح خوانی – جلسه هفتگی 1402/03/10
میلاد حضرت علی بن موسی الرضا (ع)
هیئت بین الحرمین طهران
چون کویر تشنه ای محتاج بارانیم ما
همتی ای دل که دلتنگ خراسانیم ما
نیمِ دل مشتاق مشهد ، نیمِ دل مشتاق قم
بین این خواهر برادر مثل سمنانیم ما
پادشاهیِ دو عالم را بدست آورده ایم
تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما
خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او
وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما
هر زمان در جمع حرف از آرزوها میشود
جز زیارت حاجتی دیگر نمیدانیم ما
از میان خیل القاب و عناوین در جهان
آنچه سلطان میپسندد بی گمانیم آنیم ما
تا که فهمیدیم می آید به استقبالمان
از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما
گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه ایم
ساکنان آستان قدسیِ این خانه ایم
بس که پُر کرده فضای صحن را فریادها
نیست پیدا در حریمت های و هوی بادها
کور بینا شد، فلج پاشد، گدا روزی گرفت
پشت هم رخ میدهد اینجا از این رخدادها
جمله ای تکرار شد هر صحن را پُر کرده است
کار من با گوشه ی چشم تو راه افتادها
میشود حس کرد از فیروزه کاری های صحن
حسرت دیوارها را در دل شمشادها
از شفای درد پشت پنجره فهمیده ام
نرم شد از اشک زائرها دل فولادها
ضامن آهو شدی صیاد آهو را رهاند
شک نمیکردند در خوش قولی ات صیادها
پایتخت کشور دل های عالم مشهد است
مانده حسرت در دل تهران و عشق آبادها
از فراق کربلا دیگر چه غم داریم ما
چونکه در هر گوشه ی ایران حرم داریم ما
در کنار خوب ها گمراه می آید حرم
با تمام زائرانش راه می آید حرم
هیچ فرقی نیست بین زائرانش چونکه هم
بنده می آید حرم هم شاه می آید حرم
لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم
روزها خورشید و شبها ماه می آید حرم
رتبه ها برعکس دنیا میدهد اینجا جواب
کوه از شوق تو مثل کاه می آید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زیارت کرده است
در حقیقت عارفِ بالله می آید حرم
هر که میخواهد ببیند قطعه ای از عرش را
راه خود را میکند کوتاه می آید حرم
خوش بحال هر کسی که ساکن شهر قم است
گاه می آید حرم ، بی گاه می آید حرم
ملجأ هر آشنا ، غمخوار هر بیگانه اند
چهارده معصوم در این خانه صاحب خانه اند
با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است
در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است
آمدم ای شاه ، شد شیرین ترین آوای ما
تا قیامت شور این آواز روشن مانده است
ناامید از جا گرفتن در دل او نیسیتم
کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است
فاصله بسیار نزدیک است در دلها به هم
ای معانی نزد اهل راز روشن مانده است
کارهای غیر ممکن نیز ممکن میشود
پس در اینجا معنیِ اعجاز روشن مانده است
سایه ی موسی بن جعفر بر سر ایران ماست
نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است
باز هم امشب شب این شهر بی خورشید نیست
چلچراغ گنبد او باز روشن مانده است
در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم
دل کبوتر وار بین مشهد و شیراز و قم
شاعر : مجتبی خرسندی