برگرد بریم نذار چشام تر شِه
زمینه – شب دوم محرم الحرام 1402
هیئت بین الحرمین طهران
برگرد بریم نذار چشام تر شِه
دلواپست نگاه خواهر شِه
برگرد بریم داداش نذار زینب
داغ دیده ی شیش تا برادر شِه
برگرد بریم که روضه ها اینجاست
انگار ته قصه ی ما اینجاست
کاشکی مثه رهگذرا رد شیم
خیمه نزن کرب و بلا اینجاست
میرسه انگار بوی حسرت و جدایی
قافله سالار شده امشب کربلایی
آخر رسیدیم کربلا با چشم گریون
سایه ی غربت دل زینبو نسوزون
برگرد بریم دل نگرونم
برگرد بریم داداشی جونم
گریه نکن مقابل زینب
پاره میشه بند دل زینب
دست روی دست میزنی مظلومم
خیره شدی به محمل زینب
جاری نکن اشک لبالب رو
با بغض نگو ناله ی یا ربّ رو
میوزه باد مخالف و میگه
محکم بزن خیمه ی زینب رو
بعدِ تو داداش اگه زینبت بمونه
چی سر خیمش میارن خدا میدونه
ترس من اینه که دلت رو غم بگیره
تنها بمونم شمر تورو ازم بگیره
برگرد بریم دل نگرونم
برگرد بریم داداشی جونم
حرف جدا شدن نزن داداش
بند نمیاد اشکای من داداش
مونده هنوز تا روز عاشورا
از من چرا میخوای کفن داداش
دیدم خودم کم اومدش آخر
دیگه کفن نداشت بده مادر
دستم فقط یه پیرهن داده
وقت وداع تنت کنه خواهر
کاشکی بمیرم تا نبینم این روزا رو
بعد اباالفضل به کیا میسپاری مارو
چیز زیادی تا اسارتم نمونده
فکر اسیری خوابو از چشام پرونده
برگرد بریم دل نگرونم
برگرد بریم داداشی جونم
شاعر : محمد امین حق پناه