ای به قربون تو شهزاده ی سلطان
شور – شب سوم محرم الحرام 1402
هیئت بین الحرمین طهران
ای به قربون تو شهزاده ی سلطان
اسمتو باید گذاشت حضرت جانان
هر کسی که عاشق کوی تو باشه
اگه جونم بده حق داره به قرآن
یه قدم رنجه بکن امشبو بی بی اینطرف
مگه میشه اسمتو آورد و قربونت نرفت
عمریه از تو دارم سایه ی روی سرمو
میخوام عاشق تو تربیت کنم دخترمو
گیرم به نخ شاله
بی بی سه ساله
مستیم حلاله بانو
دل بنده به مسیرت
قلبم اسیرت
میشم حبیبت بانو
سرمنشأ کرامت
امضات کفایت
واسه قیامت بانو
... رقیه جان شَه بانو ...
اسم تو لالایی بچگیامه
مستی جز توو روضه هات شرعاً حرامه
اگه محشرم بیام بین خلایق
أنا مجنون الرقیه رو لبامه
دوس دارم اسم تورو جار بزنم جار علنی
تا همه دنیا بدونن عمریه عشق منی
تو یه لشکر داری که از دل و جون مخصلتن
دیگه برن به جهنم اونا که منکرتن
ای بانوی جلیله
عشق قبیله
هستیِ عقیله بی بی
مستت جبرئیله
بی شیله پیله
بدخوات ذلیله بی بی
عالم بهت دخیله
نسبت اصیله
عباس کفیلِ بی بی
... رقیه جان شَه بانو ...
قربون کسی برم تو اولیشی
چادرت رو سر کنی فاطمه میشی
یه خطابه کافیه عین علی شی
یه عمو داری که کل زندگیشی
موهاتو ناز میکنه وقتی توو چشماش خیره ای
همه میدونن تو عشق قمرالعشیره ای
صاحب افلاکی و اینجا سکونت میکنی
میری رو دوش اباالفضل و حکومت میکنی
فرمانده ی سه ساله
صاحب کماله
معنیِ جلاله بانو
لطفت بی مثاله
نیکو خصاله
صاحب رساله بانو
عشقت مثه مداله
حالم رواله
مستیم حلاله بانو
... رقیه جان شَه بانو ...
شاعر : محمدرضا محمدزاده