من اومدم باز ببینم روتو
زمینه – شب پنجم محرم الحرام 1402
هیئت بین الحرمین طهران
من اومدم باز ببینم روتو
تا بکشم نیزه ی پهلوتو
من اومدم تا وسط گودال
از چنگ شمر رها کنم موتو
سرنیزه ها زیاده رو سینت
انگار یکی وایساده رو سینت
روی تنت نیزه و تیر کم بود
دست منم افتاده رو سینت
هیشکی نمیتونه تورو ازم بگیره
توو بغل تو جونم از تن داره میره
توو دل گودال تویی آخرین پناهم
سینه ی مجروح تو میشه قتلگاهم
... عمو حسین ، جانم عمو جان ...
عرض سلام به ساحت پاکش
بوی بهشت میرسه از خاکش
گریه کنید برای این غربت
گریه برا مزار غمناکش
امشب چقدر خالیه جای ما
نذر بقیع اشک چشای ما
با گریمون ذکر حسن میگیم
شاید رسید بقیع صدای ما
مرغ دلای ما مسافر بقیع شد
شاید که امشب دیگه زائر بقیع شد
شیعه برای تو حرم میسازه آخر
باب الحسن باب الکرم میسازه آخر
... جانم حسن ، جانم حسن جان ...
بوی مدینه میرسه انگار
روضه ی زهرا و در و دیوار
روضه میخوند حسن توی خونه
وای از غم میخ در و مسمار
روضه میخوند میگفت برام بد شد
توو کوچه راه مادرم سد شد
من روی پا پریدم اما حیف
دستای نحس از سر من رد شد
یادم نمیره چشای خشمین قاتل
آخ بشکنه کاش دستای سنگین قاتل
ای دل غافل پیش چشمای تر من
نقش زمین شد با یه سیلی مادر من
... واویلتا آه و واویلا ...
شاعر : محمد امین حق پناه