نگران بودی ، کاش علمدارت بود
شور روضه ای – شام غریبان محرم الحرام 1402
هیئت بین الحرمین طهران
نگران بودی
کاش علمدارت بود در امان بودی
نگران بودی
کشته ی گرسنه ی دم اذان بودی
نگران بودی
گریه به اون ساعت گرم و تار میکنم
مثل رباب از سایه فرار میکنم
عالمو به داغ حسین دچار میکنم
اون همه فریاد زدی حرف دِرهم نشد
حتی علی اکبرم اینقده دَرهم نشد
... غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ...
روسیاه بودن
نصف جمعیت همه توو قتلگاه بودن
بی ادب بودن
خیلیاشون از کشتنت عقب بودن
بی ادب بودن
نیمه ی شب گریه به اون لباس میکنم
خواب میبینم به شمر التماس میکنم
تنت رو از زیر لگد خلاص میکنم
زمین که خوردی تورو از سر مقتل زدن
تا ته گودال داداش تورو مفصل زدن
... غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ...
نیزه خم میشد
هرچی بیشتر میگذشت از تو کم میشد
دشمنت بودن
خیلیا فکر بعد کشتنت بودن
بی حیا بودن
روضه ی قتلگاهتو مرور میکنم
از بغل تن زخمیت عبور میکنم
النگومو میدم سنانو دور میکنم
با چادرم کفن برا تو جور میکنم
یه کنج از این قتلگاه به زینب هم جا بده
من نرسیدم حسین به تو خدا شاهده
... غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ...
شاعر : محمد اسداللّهی