با کوه غم میرسم و باز خونتو در میزنم
واحد – شب 30 صفرالمظفر 1390
هیئت بین الحرمین طهران
با کوه غم میرسم و باز خونتو در میزنم
کبوتری میشم آقا توو حرمت پَر میزنم
به پای پنجرت آقا دخیل میبندم دوباره
تا هاتفی برای من برگ براتی بیاره
آقاجون درد منو شفا بده
آقاجون یه کم به من بها بده
آقاجون از تو چیزی کم نمیشه
آقاجون به من یه کربلا بده
... اباالحسن سلطان علی موسی الرضا ...
از توو حرم حس میکنم بوی گل نرگس میاد
وارد میشم دست به سینه از طرف باب الجواد
آقا منو تحویل بگیر بازم گدا داره میاد
گوش بکنید ای زائرا صدای نقاره میاد
آقاجون خوب میدونم خیلی بدم
آقاجون عاشق شهر مشهدم
آقاجون کسی رو جز تو ندارم
آقاجون کفتر جلد گنبدم
... اباالحسن سلطان علی موسی الرضا ...
روضه خوناتون میخونن رو خاک حجره افتادی
الهی که من بمیرم با کام تشنه جون دادی
هر پدری آرزوشه وقتی که میخواد بمیره
جوون رعناش بیاد و اونو توو آغوش بگیره
واویلا توو کربلا چه خبره
واویلا این اِرباً اِربا اکبره
واویلا چی میبینم سرِ علی
واویلا روی پاهای پدره
... اباالحسن سلطان علی موسی الرضا ...