دختر سه ساله ات از غمایی که دیده پیره
زمینه – گلچین صفرالمظفر 1388
دختر سه ساله ات از غمایی که دیده پیره
گوشه ی خرابه باز زانوشو بغل میگیره
از بهار زندگی چشم و دل اون دیگه سیره
از خاطرات پُر غم کرب و بلا پریشونه پریشونه
میون موهای پریشونش هنوز لختِ خونه لختِ خونه
آرزوش اینه آرزوش اینه دورت بگرده نمیتونه
... یا اَبَتا یا ثارالله ، یا اَبَتا یا ثارالله ...
عمه زینبم برام زحمت زیادی کشیده
از غمای بیشمار میدونی که دیگه بُریده
صد برابر همه طعم مصیبت رو چشیده
هر جا رسید شد سپر بلای من توو راه شام
مرهم اشکاشو گذاشت هر نیمه شب روو زخم پام
شبیه عمه شبیه عمه درنیومد هیچ جا صدام
... یا اَبَتا یا ثارالله ، یا اَبَتا یا ثارالله ...
مثل هر شبی میرم میشینم یه گوشه ای تنها
سجده های شکر دارم بجا میارم روی خاکا
روی دامنم نشست عاقبت سرت ای بابا
عاشقی مو میخوام بابا بازم به تو نشون بدم
لب میذارم به روی حنجرت بابا که جون بدم
گُلتم اما گُلتم اما عمرمو دست خزون میدم
... یا اَبَتا یا ثارالله ، یا اَبَتا یا ثارالله ...