حتی فکرشم قشنگ نیست یه روزی نیام تو روضه
زمینه – جلسه هفتگی 1402/08/10
هیئت بین الحرمین طهران
حتی فکرشم قشنگ نیست یه روزی نیام توو روضه
زنده باشم و نتونم بخونم برا رقیه
دو سه روز از روضه دورم غم دنیارو میگیرم
نباشم توو روضه والله راضیم آقا بمیرم
آخ چقدر دلم میخواست تا برسه باز شبِ روضه
تو منو بغل بگیری حرفامو بگم با گریه
چشم ازم برداری اصلاً فدای تو همه چیزم
به یکی بگو که دیگه تورو نشناسه عزیزم
... آقام آقام ، آقام آقام ...
تو که هر هفته میبینی که میام میون هیئت
زیر خاک تنهام نذاری اگه که نمیشه زحمت
تا ته دنیا به پای تو میمونم خوب میدونی
کاش سر قبرم یه ذره اگه شد بیشتر بمونی
آخ دلم تنگ میشه واست تو چطور میای آقا نه
برای خوندن و گِریَم دلِ تو تنگ میشه یا نه
اما یادت باشه آقا اولین بار نیست میمیرم
دوری از حرم منو کُشت ایندفه تشییع میگیرم
... آقام آقام ، آقام آقام ...
نگی بی معرفت امشب حاجتاشو باز آورده
به خدا چیزی نمیخوام کاش نگام کنی یه خُرده
ته نامردی ام اما نمیاری به روم آقا
یه دفعه نشد بگی که چه عجب از این طرفها
همیشه خیرمو خواستی رفتم و یادت نکردم
تو ولی هر کاری کردی باز بیام دورت بگردم
نشده حتی یه بارم بخورم به دردت آقا
مگه من چی دارم اصلاً که کشوندیم بازم اینجا
... آقام آقام ، آقام آقام ...
شاعر : حسین عیدی