زینب که از خدا صلوات مکررش
شعرخوانی – شب دوم فاطمیه دوم 1390
زینب که از خدا صلوات مکررش
زیبَد که بعد فاطمه خوانند کوثرش
آن شیر دُخت شیر الهی که گفته اند
در خاندان شیرِ خدا شیر دیگرش
مردآفرین زنی که توان خواند در جلال
آئینه ی تمام نمای پیمبرش
این است آن نیابت عظمای فاطمه
کز رهبرش نمود حمایت چو مادرش
این است آن بزرگ زنی کز جلال و قدر
مردانگی به خاک فِتَد در برابرش
زهرای دومی که نشد در تمام عمر
عباس بی اجازه نشیند برابرش
علامه ی معلمه نادیده ای که بود
تیغ سخن به خطبه چو شمشیر حیدرش
هفتاد داغ بر جگرش بود باز هم
لرزید کوفه از کلامات چو تندرش
زهرا که افتخار خدا و رسول بود
میکرد افتخار که این است دخترش
رأس حسین خطبه ی او را چو میشنید
میکرد افتخار که این است خواهرش
وقتی که لب گشود و ندا داد اُسکتوا
لرزید کوفه صاعقه بارید بر سرش
از خشت خشتِ مسجد کوفه ندا رسید
این شیرزن علیست به بالای منبرش
گفت از بنی اُمیه و بیداد و ظلمشان
گفت از حسین و قاسم و عباس و اکبرش
شاعر : حاج غلامرضا سازگار