امشب از هجر علی مِیخانه را سر میکشم
واحد – شب 23 رمضان المبارک 1391
امشب از هجر علی مِیخانه را سر میکشم
نعره ی مستانه در هجران حیدر میکشم
نُه فلک گر مِی شود بهر گلوی من کم است
شب شبِ هجر است و ساغر پُر زِ اشک ماتم است
... یا علی و یا علی و یا علی و یا علی ...
طره ی گیسوی ساقی عروة الوثقای من
نرگس عاشق کُش او جنت المأوای من
ساقیِ مِیخانه ی مستان بی پروا علیست
هر دو عالم لا بُوَد مقصود از اِلّا علیست
... یا علی و یا علی و یا علی و یا علی ...
عشق ساقی گرچه بنیاد مرا بر باد داد
غم نباشد خانه ی مِی تا ابد آباد باد
از دو عالم پَر کشیدم در هوای روی او
مرغ جانم گشته صید طره ی گیسوی او
... یا علی و یا علی و یا علی و یا علی ...
سجده ی مستانه بر ابروی حیدر میکنم
خنده ی رِندانه بر ابلیس کافر میکنم
ساقیا دیوانه تر کن این دل دیوانه را
تا که جان در برکشد آن دلبر جانانه را
... یا علی و یا علی و یا علی و یا علی ...
تیغ ابروی کجش جلاد رب العالمین
ریخت خون ناکثین و قاسطین و مارقین
صبح و شب با یاد حیدر عشق و مستی میکنم
ساغرِ مِی میزنم حق پرستی میکنم حیدر پرستی میکنم
... یا علی و یا علی و یا علی و یا علی ...