این زندگی میشه دو بخش
سنگین – شب سوم فاطمیه دوم 1402
این زندگی میشه دو بخش
اینو قبول دارن همه
علیِ قبل از فاطمه
علیِ بعد از فاطمه
تو جای همه پشت در میگی مولا
سلامٌ علیکم
شنیدی تو هم که نمیدن جوابِ
سلامم رو مردم
میدونم که سخت میگذره با علی
سخت شده دیدن تو
تو زخم تنت بیشتره یا علی
من میدونم تنِ تو
ای نگار من خداحافظ
بیقرار من خداحافظ
دیگه یار من خداحافظ
... ای وای من (2) ، زهرای من ...
این زندگی رو چشم زدن
شیشه ی خوشبختی شکست
مدینه دست به سینه بود
سینه و دست وقتی شکست
ببین حال و روز یل خیبرو
دیگه خونه نشینه
خبر داری الآن به قنفذ میگن
پهلوون مدینه
دیدم توی مسجد مغیره نشسته
چطور صدر مجلس
اینم مزد پهلوی ناقص
اینم مزد این دست بی حس
آه ای یارالی خداحافظ
زخمیِ علی خداحافظ
میمیرم ولی خداحافظ
... ای وای من (2) ، زهرای من ...
این چهل نفر از خونمون
یه روزی میشن سی هزار
حسینو پیدا میکنن
توو قتلگاه توو نیزه زار
همش میری از حال ، که میشه لگدمال
کنار من و تو
همون ساعت سه ، همون شیب گودال
قرار من و تو
شدی رو به قبله ، میگن رو به خیمه
میفتن به جونش
تنِ نامرتب ، همش میگه زینب
با قد کمونش
ای حسینِ من خداحافظ
عشق بی کفن خداحافظ
پاره پاره تن خداحافظ
شاه کربلا خداحافظ
کشته از قفا خداحافظ
زیر نیزه ها خداحافظ
... ای وای من (2) ، زهرای من ...
شاعر : محمد اسداللّهی