به دورت ای شَه بی سر هزار هزارتا پروانه
شور – جلسه هفتگی 1402/10/27
به دورت ای شَه بی سر
هزار هزارتا پروانه
به روی چشم این نوکر
اوامر مُلوکانه
دستور از تو
اطاعت از من
این ابراز ارادت از من
منو دعوت کن
یه حُر میسازه
زیارت از من
به یاد تو عبادتو میون سجاده
یه تربت اعلاء
دیار تو زیارتو یه دنیا دلداده
توو شهر کربلا
... مولا مولا ابی عبدالله ...
میاد همین که اسم تو
درست میشه گرفتاری
الهی که به چشم تو
بیادش این عزاداری
امضا از تو
سماجت از من
کاش میدیدی صداقت از من
الهی یک روز
بگی که داری
رضایت از من
کبوترم که میپرم ببین بازم میخوام
من از خودت توشه
توو خاطرم مسافرم میگم توو رؤیاهام
کجایی شیش گوشه
... مولا مولا ابی عبدالله ...
برا دلم تسلا باش
که بوده غرق تشویشت
توو محشر و شلوغی هاش
صدام بزن بیام پیشت
ارفاق با تو
وصیت با من
میشه باشی قیامت با من
تویی که هیچوقت
نذاشتی کم توو
رفاقت با من
عقیدمه مسلمه همیشه تو داشتی
یه لطف بی منت
غلامتو قیامتو به دورِ تو حلقه
زدن توی جنت
... مولا مولا ابی عبدالله ...
شاعر : محمدحسین مهدی پناه