ای آفرینش وام دار چشمهای تو
شعرخوانی – جلسه هفتگی 1402/11/04
ای آفرینش وام دار چشمهای تو
چرخ و فلک دور مدار چشمهای تو
اِنا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا
آن نیز قطعاً بوده کار چشمهای تو
باید به دست غم سپارد هرچه دارد را
هر کس که گشته بیقرار چشمهای تو
یک لحظه دیدم مطمئنم قلب من مانده
تا روز مرگم در کنار چشمهای تو
محراب ابرویت کنار ای نازنین اما
شد کعبه قبله در جوار چشمهای تو
مولای خوبی های بی اندازه ی دائم
یک لحظه شد قلبم شکار چشمهای تو
عالم گلستان میشود ای عالیِ مطلق
گل میدهد وقتی بهارِ چشمهای تو
میخواستم گویم فدایت یا علی
دیدم جانِ جهان گشته نثار چشمهای تو
از چشم بد دور است تا روز ابد قطعاً
تا تیر مژگان شد حصار چشمهای تو