پاشو ای بابای پیرم ، نرو از زندگی سیرم
سنگین – شب 23 رمضان المبارک 1394
هیئت بین الحرمین طهران
پاشو ای بابای پیرم ، نرو از زندگی سیرم
میدونم رمق نداری ، بذار دستاتو بگیرم
پاشو بابای هلالم ، تو نبین خرابه حالم
اگه خسته ای باباجون ، بذار شونتو بمالم
داری میری و همه آرزوهام نقشِ بر آبه
بچه ها آروم باشید و بذارید بابا بخوابه
توی دنیا آخه من به غیر تو کسی ندارم
پاشو بابا بذار روو زخم سرت مرهم بذارم
... نرو بابای خوبم ، نرو بابای خوبم ...
پاشو بابای خمیده ، بابای زحمت کشیده
لحظه ی تلخ وداعه ، وقت تنهایی رسیده
پاشو بابای عزیزم ، پاشو تا که اشک نریزم
داره از دست میره انگار ، همه هستی همه چیزم
کنار بسترِ تو میمونم و دعا میخونم
الهی شفا بگیری الهی دردت به جونم
طبیبا میگن که تو خوب نمیشی میری زِ پیشم
نرو که با رفتنت دق میکنم بیچاره میشم
... نرو بابای خوبم ، نرو بابای خوبم ...
پاشو بابای پُر از غم ، پاشو ای بابای عالم
باباجون لباتو وا کن ، بگو که کردی حلالم
پاشو موهام پریشونه ، پاشو ای بزرگ خونه
چرا خوابیدی بلند شو ، دیگه نزدیک اذونه
تو چشاتو بستی و ندیدی این صورت خیسم
اجازه بده که اسمت رو روو قلبم بنویسم
ذره ذره جلوی چشمای من آب شدی جونم
من خودم برات توو مجلس عزات روضه میخونم
... نرو بابای خوبم ، نرو بابای خوبم ...