از ایوون طلات شراب نابه که سر میره
شور – شب 20 رمضان المبارک 1403
از ایوون طلات شراب نابه که سر میره
به انگور ضریح نگاه کنم منو میگیره
تورو فرش حرم که اقیانوس مِی اون زیره
منو ببر نجف همین الآن که فردا دیره
بخاطر سنگینیِ ایوونت
چشای مست من به خواب افتاده
واسه یه بوسه از ضریحت آقا
میبینی اصلاً لبم آب افتاده
افتاده ، افتاده
تا سحر قدم میزنم
دنیارو بهم میزنم
برسم نجف انشاءالله
نذر روضه هات میکنم
جونم رو فدات میکنم
میمیرم واسه تو ها والله
... یا علی علی مددی (3) ، مولا ...
شب و روزم اگه حساب مِی و ساغر میشه
کدوم زندگی خب از این زندگی بهتر میشه
میاد اسم علی که حرف از دل و دلبر میشه
یه روزی دل من پناهنده ی حیدر میشه
نمیشه بیخیالِ این سرمستی
دل نجف رفته ی مشتاق من
به خدا حق داره از این پیمونه
نتونه بگذره سرِ داغ من
داغ من ، داغ من
خون من حلالت علی
عشقم به جمالت علی
به زمین و زمان محسوسه
رخت نوکریت تنِ من
قلاده ی گردن من
آقا دست تورو میبوسه
... یا علی علی مددی (3) ، مولا ...
من از عالم زر با اسم تو عبادت کردم
به دنیا اومدم با اهل تو رفاقت کردم
دهن وا شد و با الفبای تو صحبت کردم
که از دشمنِ تو من اعلام برائت کردم
چشامو وا کردم و دیدم آقا
تو با حسینت اومدی دنبالم
اگه میگم اسمتو گریون میشم
به شیر پاک مادرم میبالم
میبالم ، میبالم
نبضم دم یا علیه
حق همیشه با علیه
آره چشم حسودا کور شِه
اون کسی برادرمه
که میگه زهرا مادرمه
الهی با علی محشور شِه
... یا علی علی مددی (3) ، مولا ...
شاعر : محمد امین حق پناه