بچه ها چشم انتظارن
واحد – گلچین مداحی 1382
بچه ها چشم انتظارن
از عطش طاقت ندارن
به روی زمین نمناک
شکماشونو میذارن
... عمو عمو عمو عمو العطش العطش ...
رنگ چهرشون چه زرده
... اسیر درده
توو خیمه در انتظارن
عموشون کِی برمیگرده
عمو رفته آب بیاره
برا بچه ها و اصغر
یه تنه شده توو صحرا
با چهارهزار برابر
سه چهار هزار تیرانداز
تیر زدن به سمت سقا
با یه پیکر پُر از تیر
برمیگشت غریب و تنها
... عمو عمو عمو عمو العطش العطش ...
از کنار علقمه تا
خیمه پیچیده بوی یاس
توی هلهله ی دشمن
میرسه صدای عباس
بچه ها خوب گوش میکردن
عموشون میزنه فریاد
حامیِ دین نبی ام
اگه دست راستم افتاد
بچه شیر مرتضیایم
ولی دست دیگه ندارم
لحظه ی آخر داداش جون
بیا یا حسین کنارم
رفت توی نخلستون و دید
نخل اُمیدشو کَندن
دشمنا به بی کسی و
به غمش دارن میخندن
... عمو عمو عمو عمو العطش العطش ...
رفت توی نخلستون و دید
نخل اُمیدشو کَندن
دشمنا به بی کسی و
به غمش دارن میخندن
خم شد و یه چیزی برداشت
یه چیزی که غرقِ خونه
مثل قرآن هی میبوسه
اون چیه خدا میدونه
انگاری سقا میگه که
هی نزن بوسه به دستم
من که شرمنده ی تو با
تموم بچه ها هستم
... عمو عمو عمو عمو العطش العطش ...
انگاری سقا میگه که
هی نزن بوسه به دستم
من که شرمنده ی تو با
تموم بچه ها هستم
قول آب داده بودم من
مخصوصاً به شیره خواره
حالا افتادم روو خاک و
چی دارم یه مشک پاره
خدا میدونه که مشکو
با چه سختی میکشوندم
نبرم دیگه تا خیمه
من که آبو نرسوندم
خوب شد این تیر چشممو بست
نبینم غریبی هاتو
تا که شرمنده نباشم
وقتی میبینم چشاتو
با وفاییِ من آخر
قبول شما همه شد
آخه دیدم آخرِ سر
مادرِ من فاطمه شد
... عمو عمو عمو عمو العطش العطش ...