تو که هستی که به سودای تو مفتونم من
شعرخوانی – شب دوم محرم الحرام 1403
هیئت عاشقان قمر بنی هاشم تهران
تو که هستی که به سودای تو مفتونم من
لیلیِ قصه ببخشا که مجنونم من
از جدایی چه بگویم که چه آورد سرم
چون نِی مثنوی از هجرِ تو محزونم من
یک نظر کردی و دیوانه نمودی آقا
کربلایی شدنم را به تو مدیونم من
بارها گفته ام و بار دگر میگویم
بابت عشقِ تو از فاطمه ممنونم من
با تو آباد ترین شهرِ جهانم آقا
بی تو مثل بَمِ هشتاد و دو داغونم من
در حق من چه کسی کرده دعا که عمریست
بر سر سفره ی احسانِ تو مهمونم من
هر که بر گردن خود دِین کسی را دارد
تا رگ و ریشه به الطاف تو مرهونم من
تا ابد میشود از لطف و صفای و تو نوشت
چه کسی گفته که بی سوژه و مضمونم من
شاعر : مرحوم حسین حکیمی