مجنونم تا خودِ روزی که لیلامی
شور – شب ششم محرم الحرام 1403
هیئت عاشقان قمر بنی هاشم تهران
مجنونم تا خودِ روزی که لیلامی
همیشه جلوی چشمامی ، حـسـیـن
دوباره باز محرم و روی سرم
افتاده سایه ی پَرای روی علم
قرارِ این شبای ما توو روضه ها
قرارِ اربعین ما توی حرم
آقایی کن
بیا و امسالو برام رؤیایی کن
پای برات کربلام امضایی کن
آقایی کن
... حسین وای ، حسین وای ...
دنیامی ، آره همونی که میخوامی
همیشه دوای دردامی ، حـسـیـن
قفس دنیا رو باید شکست و رفت
توو آتیش عشق با چشای بسته رفت
مزه ی کربلا به اربعینشه
حرمو باید با پاهای خسته رفت
بارونم کن
یه گوشه ی دنج حرم مهمونم کن
بین دوتا حرم تو سرگردونم کن
بارونم کن
... حسین وای ، حسین وای ...
جز عشقت چیو دارم آخه سرمایه
دلم میریزه فقط با یه حـسـیـن
دو ماهو با نوحه و شور و دودمه
هرچی به سینم بزنم بازم کمه
خستگیِ توو روضه می ارزه به اون
خسته نباشیدی که میگه فاطمه
روضت عشقه
هرکی برا تو میکنه خدمت عشقه
به خدا طعم چایی و قیمه ت عشقه
روضت عشقه
... حسین وای ، حسین وای ...
همونی که میخوامی نه هومنی که میخوامی