برا مشک و علمت گریه کنم
زمینه – شب تاسوعای محرم الحرام 1403
هیئت عاشقان قمر بنی هاشم تهران
برا مشک و علمت گریه کنم
برا دست قلمت گریه کنم
پهلوون من برای صورت و
خون روی پرچمت گریه کنم
گریه میکنم برات گریه زیاد
کی میگه گریه به مردا نمیاد
تو زمین خوردی که میخورم زمین
زندگی خوشیِ مارو نمیخواد
زدنت عباس میزنم ناله
علم افتاده زمین و شمر خوشحاله
آخرین کارش توی گوداله
علم افتاده زمین و شمر خوشحاله
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
... یا ابوفاضل ، ابوفاضل ابوفاضل ...
چجوری غمت رو باور بکنم
چشم درهمت رو باور کنم
قد بلند هاشمی آخه چطور
بدن کمت رو باور بکنم
پیش هم بچینم اعضای تورو
پیش بازوی تو دستای تورو
من دیگه فکر نمیکردم بخدا
که بخوان جدا کنن پای تورو
صورتت واسم کاشف الکربه
به همین صورت حیدری ضربه
بی هوا خوردی وای از این حربه
به همین صورت فاطمی زدن ضربه
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
... یا ابوفاضل ، ابوفاضل ابوفاضل ...
آسمون گریونِ سوز آهته
غرق خون صورت مثل ماهته
پاشو ای پناه خیمه ی حسین
پاشو که رقیه چشم به راهته
به حرم میشه جسارت تو بری
خیمه هامون میشه غارت تو بری
غیرت اللهِ من افتادی ولی
خواهرت میره اسارت تو بری
نذار این خیمه بی پناه باشه
نذار پای حرمله به خیمه ها وا شِه
خواهرم زینب تک و تنها شِه
نذار پای حرمله به خیمه ها وا شِه
... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ...
... یا ابوفاضل ، ابوفاضل ابوفاضل ...
شاعرین : محمد امین حق پناه – محمد اسداللّهی