مادرم حضرت زهراست
سنگین – شب اول فاطمیه اول 1403
هیئت بین الحرمین طهران
مادرم حضرت زهراست
فاطمه اُم ابیهاست
گوشه ی لطف نگاهش
برتر از عرش معلاست
خودم ایل و تبارم
تموم کس و کارم
فدای حسنش
هزارتا مثه حاتم
خودِ حضرت آدم
گدای حسنش
سایه ی روو سرم مادر
خیلی دوسِت دارم
حضرت بی حرم مادر
خیلی دوسِت دارم
... فاطمه اُم ابیها ...
کربلام گیره یه امضا
این گدا داره تمنا
حل میشه مشکلم آخر
گر نگاهی کنه زهرا
منه بی سر و پا رو
که دوس داره شمارو
ببر کرب و بلا
دلم پَر زده مادر
شبیه یه کبوتر
تا ایوون طلا
بانیِ کربلای ما
زهرا مدد زهرا
پرچمت تا ابد بالا
زهرا مدد زهرا
... فاطمه اُم ابیها ...
فاطمه خسته و تب دار
زخمی از ضربه ی مسمار
غرقِ خون بالِ کبوتر
ردِ خون مونده به دیوار
نه جونی نه توونی
لباساش همه خونی
کبوده بدنش
غمم رو کی میدونه
دلم رو میسوزونه
سیاهیِ تنش
چشمامون ابر بارونه
زهرا مرو زهرا
دخترت زار و گریونه
زهرا مرو زهرا
... فاطمه اُم ابیها ...
قلبم از غصه کبابه
حال من خیلی خرابه
قوت بازوی حیدر
زندگی بی تو عذابه
همه دار و ندارم
گره خورده به کارم
غمت قاتلِ من
دعا کن که بمونی
هنوز خیلی جوونی
همه حاصل من
زینب از غصه میمیره
زهرا مرو زهرا
دیگه حیدر زمین گیره
زهرا مرو زهرا
... فاطمه اُم ابیها ...
شاعر : هاشم محمدی آرا