خونمون شبیه من کلافه بود
سنگین – شب دوم فاطمیه دوم 1403
هیئت بین الحرمین طهران
خونمون شبیه من کلافه بود
اون روزی که شدی زهرا تو کبود
خونمون انگاری که اضافه بود
سوخت توی آتیش و دود
بالا و پایین داره آهـ زندگی زهرا مگه نه
این روزا هم میگذره بهتر میشه دنیا مگه نه
علی اگه در بزنه پا میشی از جا مگه نه
خدا بخواد خنده میاد روی لب ما مگه نه
آه زدنت
ای پنجه ی ماه زدنت
تو پشت در زخمی شدی
باز وسط راه زدنت
سخت زدنت
مردای بدبخت زدنت
خدایی توو این دو سه ماه
من مُردم هر وقت زدنت
... زهرا ، علی رو حلال کن ...
خانومم یاد روزای خوب بیُفت
روزای خوبمون کجاست
خانومم مگه که پیغمبر نگفت
که اشکای مظلوم شفاست
بزن به پهلوت اشکمو خوب میشه پهلوت مگه نه
همین شبا قبل قنوت خوب میشه بازوت مگه نه
همین روزا میگذری از خیال تابوت مگه نه
یواش یواش وا میکنی روبنده از روت مگه نه
بد زدنت
بمیرم اِنقد زدنت
که از نفس افتادی و
هیشکی نیومد زدنت
بد زدنت
کوچه ی خلوت زدنت
نزدیک خونت زدنت
توی محلت زدنت
... زهرا ، علی رو حلال کن ...
خانومم این بچه ها جلو چشام
بدون مادر میمیرم
خانومم اینقدر نشو زخمی برام
این بچه ها یاد میگیرن
از بعدِ تو رسم میشه پهلوی شکسته مگه نه
چشم ورم کرده و ابروی شکسته مگه نه
از بعدِ تو رسم میشه بازوی شکسته مگه نه
گوشواره ی خونی النگوی شکسته مگه نه
آه زدنش
بچه رو یک ماه زدنش
اینم کبود شد سر و روش
اینم توی راه زدنش
چنگ زدنش
توو کوچه ها سنگ زدنش
اونکه فقط بابا میخواست
اونکه نداشت جنگ زدنش
... زهرا ، قرار ما عاشورا ...