نگاه او نباشد گندم اصلاً نان نخواهد شد
مدح خوانی – عید سعید غدیر 1402
هیئت احرار الحسین تهران
نگاه او نباشد گندم اصلاً نان نخواهد شد
سگ کوی علی هرکس نشد انسان نخواهد شد
کسی که بنده ی حیدر نشد انسان نخواهد شد
برایم هیچ جا مثل دمِ ایوان نخواهد شد
غمی دارم که در غیر از نجف درمان نخواهد شد
دلم میخواهد از جنس زیارت اتفاقی را
دِهین بوعلی میخواهم و چای عراقی را
صدایش میکنم تا سینه ام از غم رها باشد
جهانشاه است هرکس در نجف او را گدا باشد
حساب بنده اش در محشر از عالم جدا باشد
علی را میپرستم بنده باشد یا خدا باشد
خدا قبل از ازل میخواست باشد جاودان حیدر
حکومت میکند بر قلبهای عاشقان حیدر
زمان حمله اش تصویر میشد صحنه ی محشر
بهم میریخت با یک خَم ابروی او شیرازه ی لشکر
زمین مانده است زیر دِین جبرائیل از خیبر
که بالش را گشود آن روز زیر ضربه ی حیدر
علی اسطوره ی عدل است منصب را تماشا کن
کنار هم دو نیمِ جسم مرحب را تماشا کن
پیمبر سمت میدان میفرستد شیر مردش را
همان سرلشکرِ دریادلِ لشکر نوردش را
علی وقتی که میبندد به سر سربند زردش را
سپاه دشمنان هم میکند تحسین نبردش را
همیشه بین میدان فتح بوده با علی آری
سرود عرشیان شد لافتی اِلا علی آری
بنا شد تا خدا کامل کند دین پیمبر را
پیمبر باید اجرایی کند فرمان آخر را
همینکه دست احمد برد بالا دست حیدر را
به قلب دشمنان خود خدا زد تیر آخر را
همینکه یا علیِ جمعیت تا عرش اعلی رفت
صدای ناله ی ابلیس در آن لحظه بالا رفت
تمام اینها رفتند قربان غدیرِ او
من از روز ازل بودم مسلمان غدیرِ او
به گوشم هست تا محشر به فرمان غدیرِ او
بمانم تا ابد بر عهد و پیمان غدیرِ او
غدیرش بیمه کرد اسلام اما نفهمیدند
صدای حق او شفاف و واضح بود اما نشنیدند
میان نطفه ی ناپاک و مُهر او منافات است
برای دشمنانش روز محشر بد مکافات است
دلیل آفرینش اوست ، الباقی اضافات است
اگر توحید منهای ولایت شد خرافات است
کسی مثل علی در بندگان همچون خدایش نیست
علی را آفریدن در خداییِ خدا کافیست
شاعر : میثم کاوسی