غمگینی و محزونی ای همسفر زینب
زمینه – شب دوم محرم الحرام 1404
هیئت خادم الرضا قم
غمگینی و محزونی ای همسفر زینب
میبینی پُر از خونه چشمای ترِ زینب
من دلهرم از دستِ روی بدِ تقدیره
این خاکی که میبینم از من تورو میگیره
پُره دردسره تَه این سفرا
بیا رد شیم حسین مثه رهگذرا
بیقراره زمین ، پریشونه هواش
روزا گرمه میگن ولی سرده شباش
خیمه نزن و بریم مدینه
اشکای منو کسی نبینه
میبینی دلم نداره طاقت
توو صورتِ تو غبار بشینه
... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ...
اشکام نتونست آخر آروم کنه این دردو
خاکش چه غمی داره ما دلواپسیم هردو
دلواپس دخترها ، دلواپس شیرخواره
میترسه علی اصغر چون حرمله بیداره
ما رسیدیم و حرمله داره خبر
که میگن با خودش داره تیر سه پَر
توی خیمه رباب شده دست به دعا
دل حرمله رو بسوزونه خدا
بیچاره رباب دلش کبابه
حالش واسه شیرخواره خرابه
گرمای سرِ ظهرو که حس کرد
دیدم از الآن به فکر آبه
... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ...
تو خیره به چشم من، من خیره به حلقومت
حرف تورو میخونم از چشمای مظلومت
وقتش شده حالا که هستم روبروی تو
بوسه بزنم جای مادر به گلوی تو
آخه دِشنه ی شمر میرسه به گلوت
میمیرم ببینم زده پنجه به موت
میمیرم اگه شمر به تو پا بزنه
به تو نیزه سنان بی هوا بزنه
روو سینه ی تو نذاره پاشو
اون چکمه ی سنگین و سیاشو
آرامشتو بهم نریزه
بالا نبَره برات صداشو
... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ...
شاعر : محمد امین حق پناه
دانلود