کاشکی خونم توی کربلا بود
شور – شب اول محرم الحرام 1392
هیئت خادم الرضای قم
کاشکی خونم توی کربلا بود
توی قلبم یه برو بیا بود
یه دلم پای ضریح شیش گوش
یه دلم روو ایوون طلا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
زندگیم نذر محرما بود
پای تل زینبیه مُردن
تنها حاجت من از خدا بود
به همین برکت ، به همین نفسام
که توو روضه میاد و میره حسین
دلِ غرق به خون ، به هوای جنون
گاهی واسه حرم میگیره حسین
ای شهنشاه و دلبرم
شوقِ تو دارم در سرم
واسه همینه که میگم
اَللّهم الرزقنا حرم
... اَللّهم الرزقنا حرم ، اَللّهم الرزقنا حرم ...
کاشکی خونم توی کربلا بود
پاتوقم حرم نیمه شبا بود
توو حریم خوشگل علمدار
بساط اشک و روضه بپا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
کفتر دلم همش هوا بود
دل میبُرد از همه کفتراشون
کفتر بوم امام رضا بود
به هوای جنون ، به هوای حرم
به خدا که من محتاجم حسین
از توی زائرات ، لیست خوب یا بدات
نکنی یک وقت اخراجم حسین
از عشقِ تو ای دلبرم
آواره و در به درم
تا کِی آقا باید بگم
اَللّهم الرزقنا حرم
... اَللّهم الرزقنا حرم ، اللّهم الرزقنا حرم ...
کاشکی خونم توی کربلا بود
زندگیم بَه که چه باصفا بود
شروع هر روز زندگیم با
یه سلامی به سوی آقا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
بهترین شب شبِ جمعه ها بود
کل آل عبا دور ضریح
شور و غوغایی پایین پا بود
منه بی سر و پا کجا اونجا کجا
میبینی که کارم توهمه
کِی میشه ببینم با چشای ترم
که پای شیش گوشه تلاطمه
ای سالار و ای سرورم
یک عمریه که نوکرم
مُردم از بس گفتم آقا
اللّهم الرزقنا حرم
... اللّهم الرزقنا حرم ، اللّهم الرزقنا حرم ...
شاعر : محمد اسداللّهی