امشب غم عالمو توی نگاه زینب نگاه کن
واحد – گلچین رمضان المبارک دهه 80
امشب غم عالمو توی نگاه زینب نگاه کن
ذکر یا ربّ بر لبِ ملائک مقرب نگاه کن
التماس هر نگاه، خواهش و آه، تلاطم گرفته
حلقه ی در دست دامانِ حیدر شد امشب نگاه کن
چشم به راهه ، چشم به راهه
تا زِ ره آید صفای جانش امشب
میشود سرد ، میشود سرد
خردساله صورتش از اشک بی پایانش امشب
... یا علی جان ، یا علی جان ...
امشب نگاه خیسش پَر میزنه روو نخلای کوفه
امشب خیلی دل بیقراره برا یتیمای کوفه
همش به زینب میگه غصه نخور که از من گذشته
اما ترسِ دلم از بی حیاییِ فردای کوفه
تا به مسجد ، تا به مسجد
در میان کوچه ها زمزمه بر لب
کوفه بس کن ، کوفه بس کن
روزی از این بامها سنگ میزنن بر سرِ زینب
... یا علی جان ، یا علی جان ...
همه از مسجد می آیند سوی خانه در تاب و در تب
چند قدم راه میره و همش میفته از پا مرتب
اما اون دستاشو به فرقش گرفته بازم میخونه
رحمی کن ای سنگ کوفه تو به فرق زخمیِ زینب
ای حسینم ، ای حسن جان
به خدای کعبه رستگارم امشب
غصه دارم ، بیقرارم
سر به روی چادر مادرتان میذارم امشب
... یا علی جان ، یا علی جان ...
وقتی تیغ دشمنم شدت گرفت به فرق سرم خورد
نقش محرابم کرد و یکباره سوز چشم ترم بُرد
وقتی با صورت زمین خوردم به یادم افتاد دوباره
روزی که توو مسجد اومدن گفتن فاطمه مُرد
یادم آمد ، یادم آمد
محکم آن دم صورتِ من بر زمین خورد
دشمنم با طعنه میگفت
ای خدا شکرت که دیدم آخرش حیدر زمین خورد
... یا علی جان ، یا علی جان ...