فدای شال عزات
زمینه – شهادت حضرت زینب (س) 1403
فدای شال عزات
فدای سوز صدات
بمیرم آقا برات
امام زمانم
میریزه خون از چشات
واسه قتیل العبرات
میخونه با گریه هات
امام زمانم
یا جداه ، یا جداه (2)
لِاَبکِیَنَّ علیکَ داری همیشه روی لب
خون گریه میکنی از روضه ی بی بی زینب
خون گریه کردنت برا شام بلاست
خون گریه کردنت برای عمه هاست
خون گریه کردی آخه دیدی آقا
زینب توی محله ی یهودی هاست
خون گریه میکنی آقا شبیه ابر
خون گریه میکنی برای قتل صبر
خون گریه میکنی برا طفل رباب
خون گریه میکنی برای نبش قبر
... قلوبُنا محزونه محزونه محزونه ...
... عمتی المظلومه مظلومه مظلومه ...
نمیره از یادِ من
غریبِ دور از وطن
موندی بدون کفن
برادرِ زینب
هنوز توو گوشمه داداش
صدای نَحر کردنت
که از قفا میزدنت
برادرِ زینب
اِرجِعی الی الفُسطاط
یا اُختاه ، یا اُختاه
هنوز توو گوشمه صدات گفتی از گودال برو
هنوز توو گوشمه صدای کُندیِ خنجرو
هنوز توو گوشمه صدای ناله ی مادرو
مجبور شدم زجه به هر سو بزنم
مجبور شدم روو خاک زانو بزنم
دیدم داری پا میکشی روی زمین
مجبور شدم به قاتلت روو بزنم
مجبور شدم میون جنجال بیام
مجبور شدم میون گودال بیام
وقتی که دیدم همه دورت کردن
گفتم کنار تنِ پامال بیام
آتیش روی تمام معجرا نشست
چشمت روشن نامحرم دستامو بست
اون نیزه ای که سرِ تورو بهش زدن
شمر با همون نیزه سرِ منو شکست
... قلوبُنا محزونه محزونه محزونه ...
... عمتی المظلومه مظلومه مظلومه ...