ببین دلم آشوبه فکر منم کن بابا
زمینه – شب 22 رمضان المبارک 1395
هیئت بین الحرمین طهران
ببین دلم آشوبه فکر منم کن بابا
تو هم داری میری و میمونه زینب تنها
میری و دخترت شریک غمها میشه بابا
دوباره تنها میشه بابا دلشو غم میگیره
با قلبی که هنوز از داغ مادرش خونه
تو نباشی نمیمونه بی تو بابا میمیره
نرو پریشونم نکن ، نرو نیمه جونم نکن
...نرو ، نرو بابا ، نرو نرو ...
جلوی چشام بابا زخم تورو میبندن
یه عده به اشکای زینبِ تو میخندن
پاشو بابا ببین یتیمای کوفه گریونن
با اشکای دیده میخونن دعا واست بابایی
پاشو بابا ببین کاسه ی شیره دستاشون
نم اشک توی چشماشون بابا میگن کجایی
نرو میگیره آسمون ، نرو پیش زینب بمون
...نرو ، نرو بابا ، نرو نرو ...
به التماس دستام چه سرده بابا دستات
بستم نبینه چشمم که نیمه بازه چشمات
داغ زینب کمه که میزنی داری بابایی
این دم آخر یه حرفایی مثل حرفای مادر
میگی از نیزه و مصیبت قحطیِ آبو
روضه ی دست مهتاب و روضه ی مقتل و سر
زبون میگیره دخترت ، نرو میمیره دخترت
...نرو ، نرو بابا ، نرو نرو ...