نوکر حضرتیِ شاهم و مهمان نجف
شعرخوانی – میلاد حضرت امیرالمؤمنین (ع) 1399
نوکر حضرتیِ شاهم و مهمان نجف
راهم افتاده دوباره به خیابان نجف
نجف از یُمن علی قدر و بهایی دارد
شدم از روز ازل عبد و مسلمان نجف
خم ابروی علی دیدم و اشهد گفتم
بهتر از باغ جنان است بیابان نجف
با تعاریف زیادی که شنیدم زِ بهشت
شک ندارم که شبیه است به ایوان نجف
می رود دل به همان جا که تعلق دارد
به دیار ملکوت مَه تابان نجف
بهر خدمت به علی هر ملکی صف بسته
تا شود خادم و جاروکش و دربان نجف
قصه ی عشق من و ساقی کوثر بوده
ثبت از روز ازل در دل دیوان نجف
ذکر یا فاطمه دل میبَرد از حضرت عشق
میروم از حرمش تا به شبستان نجف
شاعر و سائل و درمانده ندارد فرقی
به همه میدهد از لؤلؤ و مرجان نجف
با هزاران غم و امید زِ راه آمده ام
مورم و در پی الطاف سلیمان نجف
یا علی بر در تو مثل فقیر آمده ام
نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف
مادرم در شب میلاد شما نذری داد
که بمانم همه ی عمر به دامان نجف
جان ناقابل من نیز حلالت آقا
ثبت کن نام مرا جزو شهیدان نجف