ای روشنای صبح سحر روشنای تو
مدح خوانی – شب اول میلاد حضرت مهدی (عج) 1400
ای روشنای صبح سحر روشنای تو
عالم پُر است از تو و خالیست جای تو
از هر کجا که میگذرم در مسیر من
افتاده است نقش تو و رد پای تو
این روزها که حال و هوایم بهاری است
باید کمی نفس بکشم در هوای تو
از اشتیاق آمدنت کم نمی شود
حتی اگر که جان بسپارم برای تو
ما را که آب بُرده و فرعون در پی است
چیزی نجات میدهد اِلا عصای تو
همواره گفته اند که پایان آن خوش است
دلبسته ام به فصل خوش ماجرای تو
گوش تمام اهل جهان باز می شود
روزی که از حجاز بیاید صدای تو
عید است عید نیمه ی شعبان مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای جمع در وجود تو کل عصاره ها
درمانده از بیان تواَند استعاره ها
بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره
از رفت و آمد همه ی این دوباره آه
ای ماه پشت ابر اگر جلوه ای کنی
پُر میکنند دور و برت را ستاره ها
شاعر : مجتبی خرسندی