به چشم خود زمزم دارم
واحد – شب تاسوعای محرم الحرام 1390
هیئت بین الحرمین طهران
به چشم خود زمزم دارم
به زخم دل مرهم دارم
برای کرب و بلا رفتن
امضای تو را کم دارم
علم به دوشم اباالفضل
حلقه به گوشم اباالفضل
اراده کن واسه جون دادن
کفن میپوشم اباالفضل
... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ...
همچو علی بی واهمه ای
به روی لبهام زمزمه ای
زاده ی اُم البنین ولی
تو گل پسر فاطمه ای
یل یلایی اباالفضل
به دل جلایی اباالفضل
ساده بگم یک کلام آقا
عشق خدایی اباالفضل
... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ...
امین و سردار لشکری
خدا میدونه که محشری
نه فقط من عاشق توام
از همه عالم دل میبَری
شکوه و هیبت اباالفضل
صاحب هیئت اباالفضل
جای رقیه رو شونه هات
خدای غیرت اباالفضل
... یا اباالفضل ، یا اباالفضل ...