بارون بارون ببار از طاق آسمون
سنگین – شب هفتم محرم الحرام 1392
بارون بارون ببار از طاق آسمون
زودتر خودت رو برسون
به تشنه های نیمه جون
بارون بارون حرم پُر از تاب و تبه
ببین که چند روز و شبه
اصغر من تشنه لبه
آروم آروم جون میکَنه پیش چِشَم
نذار خجالت بکشم
اینجوری شرمنده بشم
شد آرزوم یکی براش بیاره آب
آخه شیر خواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
گهوارشو دارن به غارت میبرن
مادرشو دارن اسارت میبرن
عمه رو با زور و جسارت میبرن
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...
بارون بارون شنیدی سقا نمیاد
رفته به دریا نمیاد
به خیمه ی ما نمیاد
بارون بارون به امید فرات نباش
دیگه ببار یواش یواش
ببار و جبران کن براش
آروم آرورم تو گوش اصغرم بخون
دیگه نمیاد عموجون
نگردون اینقدر زبون
شد آرزوم پیدا کنم یه جرعه آب
آخه شیرخواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
یکی داره سر باباشو میبُره
دور حرم از هرچی نامحرم پُره
خواهرش از حرمله سیلی میخوره
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...
بارون بارون از دل آسمون ببین
چی اومده سر زمین
به دور ما کردن کمین
بارون بارون میبینی التماسمو
دلشوره و هراسمو
حرمله بُرد حواسمو
آروم آروم نم نم ببار و گریه کن
فکر دل رقیه کن
چند قطره ای رو هدیه کن
شد آرزوم حتی شده یه قطره آب
آخه شیرخواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
رو نیزه ها میره سر ستاره ها
تو قتلگاه دارن میرن سواره ها
تو خیمه ها غارت شده گوشواره ها
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...