سفیر تو گرفتاره ، شده غریب و آواره
سفیر تو گرفتاره ، شده غریب و آواره
تو کوفه پیرعشق من یه پیرزن وفاداره
تو کوفه هر چی غم برا من
دارالاماره هم برا من
بام محبت یاره
فدای تو سرم یا حسین
سلام آخرم یا حسین
بوی خدافظی داره
غریبه ای تو کوفه شدم
چرا برای اینکه خودم
یه آقای غریب دارم
برا تو ای خدای کرم
برا مخدرات حرم
دلشوره ای عجیب دارم
اینجا اوضاع همینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ...
دیدنت آرزوی من ، بُغضی توی گلوی من
کینه به دل گرفتن از بابای تو عموی من
دشمنی شون با نام علی
ولی منم غلام علی
از نفس آخر افتادم
کجایی وقت رفتن من
میخ قناره و تن من
یاد میخ در افتادم
الهی فاطمه نبینه
کنار علقمه نبینه
امید نااُمیدت رو
از بی وفایی خط میگیرن
حرمله ها ازت میگیرن
کبوتر سپیدت رو
نگار بی قرینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ...
دیگه توفیق خدمت نیست ، زیارت تو قسمت نیست
با لب تشنه میمیرم کار خدا بی حکمت نیست
فقط با این خیاله خوشم
شاید قرار مثل تو شَم
شبیه ماجرای تو
به ناله ها جواب نرسه
شاید قراره آب نرسه
به تو و بچه های تو
یه ساعتی نگاه میکنی
نگاه به خیمه گاه میکنی
وسط روضه ی گودال
شمر و سنان و امثالهم
شاید قراره روز دهم
هیچی نگم زبونم لال
اینجا پُر از کمینه برگرد
به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ...
سفیر تو گرفتاره ، شده غریب و آواره
تو کوفه پیرعشق من یه پیرزن وفاداره
تو کوفه هر چی غم برا من ، دارالاماره هم برا من ، بام محبت یاره
فدای تو سرم یا حسین ، سلام آخرم یا حسین ، بوی خدافظی داره
غریبه ای تو کوفه شدم ، چرا برای اینکه خودم ، یه آقای غریب دارم
برای تو ای خدای کرم ، برای مخدرات حرم ، دلشوره ای عجیب دارم
اینجا اوضاع همینه برگرد ، به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ، کوفه میا پسر عمو جان ...
دیدنت آرزوی من ، بُغضی توی گلوی من
کینه به دل گرفتن از بابای تو عموی من
دشمنی شون با نام علی ، ولی منم غلام علی ، از نفس آخر افتادم
کجایی وقت رفتن من ، میخ قناره و تن من ، یاد میخ در افتادم
الهی فاطمه نبینه ، کنار علقمه نبینه ، امید نااُمیدت رو
از بی وفایی خط میگیرن ، حرمله ها ازت میگیرن ، کبوتر سپیدت رو
نگار بی قرینه برگرد ، به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ، کوفه میا پسر عمو جان ...
دیگه توفیق خدمت نیست ، زیارت تو قسمت نیست
با لب تشنه میمیرم کار خدا بی حکمت نیست
فقط با این خیاله خوشم ، شاید قرار مثل تو شَم ، شبیه ماجرای تو
به ناله ها جواب نرسه ، شاید قراره آب نرسه ، به تو و بچه های تو
یه ساعتی نگاه میکنی ، نگاه به خیمه گاه میکنی ، وسط روضه ی گودال
شمر و سَنان و امثالهم ، شاید قراره روز دهم ، هیچی نگم زبونم لال
اینجا پُر از کمینه برگرد ، به جانب مدینه برگرد
... کوفه میا پسر عمو جان ، کوفه میا پسر عمو جان ...
شاعر : محمدحسین مهدی پناه